ردکردن این

سخنرانی در مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم دکتر احمد احمدی

 

وی در ادامه تصریح کرد: مرگ جزئی از زندگی انسان و همواره با انسان است که البته روزی به زندگی پایان می دهد.‌ استثنایی در این زمینه وجود ندارد. مرگ خاص آدمیان است و کلّ نفس ذائقه الموت دلیل این معنی است. آدم ها می میرند اما چیزها هالکند و ذوق مرگ ندارند. کاش بتوانیم با این همخانه همه عمر خود با انس و رفق به سر بریم. مهم اینست که مرگ پایان نیست بلکه می تواند آغاز دیگری باشد چنانکه گاهی بزرگی مردمان با مرگشان ظهور می کند.

رئیس فرهنگستان علوم، خاطرنشان کرد: من 50 سال با مرحوم احمدی همراهی و همکاری و دوستی داشتم. امروز هم به حکم وظیفه دوستی باید یادی از دوست گران‌مایه خود بکنم. در واقع دکتر احمدی یک انسان متشرع اخلاقی و متواضع بود و تواضعش چندان بود که نمی خواست و قبول نمی کرد که حتی در نماز به او اقتدا کنند. متشرّع بودن و اخلاقی بودن قاعدتاً باید یکی باشد یعنی متشرعان همه باید اخلاقی باشند اما اخلاقی بودن ضرورتاً به معنای متشرع بودن، نیست ولی اگر متشرع بودن و اخلاقی بودن یکی است چه وجهی دارد که می گوییم دکتر احمدی متشرع اخلاقی بود. احکام شرع کلی است و کسی که آنها را درمی یابد و اجرا می کند با درکی که از شرایط عمل دارد حکم را می فهمد و به آن عمل می کند. به این جهت است که گاهی بعضی از متشرعه ظاهربین نه فقط رعایت اخلاق را نمی کنند بلکه مرتکب کارهای زشت می-شوند و آنها را متابعت می دانند. دکتر احمدی در زمره متشرعانی بود که همواره به عمل و وظیفه خود می اندیشید.

دکتر داوری همچنین وظیفه‌شناسی را یکی دیگر از ویژگی‌های بارز مرحوم دکتر احمدی توصیف کرد و گفت: کار سازمان «سمت» را دست کم نگیریم، در واقع یکی از مشکلات جامعه ما مسئله علوم اجتماعی و تلقی ما از این علوم است. انصافاً حضور دکتر احمدی در سمت ریاست این سازمان، بسیار مناسب و مؤثر بود و آن مرحوم با سماحت و مدارایی که داشت کتاب ها را برمی گزید و سخت گیری نمی کرد.

ما دوست و همکار بودیم. شاید مسائل و مباحث مورد علاقه مان متفاوت بود اما این مانع نمی شد که به سخن هم گوش ندهیم. من از مرحوم آقای دکتر احمدی بسیار چیزها آموخته ام و آخرینش را اینجا می گویم. یک روز در جلسه گروه علوم اسلامی فرهنگستان که ایشان هم عضو آن بود، درباره ترجمه های قرآن و مخصوصاً از نادرست بودن یا نارسا بودن ترجمه بعضی آیات سخن گفتند. آنچه برای من بیشتر اهمیت داشت، فهم صورت و معنای آیه شریفه «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین» بود. من این آیه را که بیان ذات آدمی است، با توجه به مضمونش مدام به صورت ورد می خواندم و راهی به درک درست صورت و معنی آن پیدا نمی کردم. مرحوم دکتر احمدی ترجمه های مختلف این آیه را خواند و با یک اشاره لااقل مشکل مرا تا حدود زیادی رفع کرد. آیه ای که ذکر شد عمقی عجیب دارد و وصفی از انسان است که رسیدن به عمق آن حتی برای حکیمان هم آسان نیست. اشاره دکتر احمدی این بود که اسفل سافلین حال است. پیش از آن من از خود می پرسیدم چرا نه «فی یا الی اسفل السافلین» و چرا «رددناه اسفل سافلین». معنی آیه با این اشاره چیز دیگری می شود. قوام وجود آدمی بهتریسن قوام و تقویم را دارد اما می تواند از این تقویم نزول و تنزل کند. مشکل من این بود که وقتی آدمی را در «احسن تقویم» خلق کرده اند، چرا او را در درکات «اسفل سافلین» رها ساخته اند. البته در دنباله آیه مؤمنان و صاحبان عمل صالح مستثنی شده اند. چگونه می شود که خداوند قبل از آفرینش، آدمیان را با شایستگی ای که به ایشان بخشیده به اسفل سافلین افکنده باشد؟ ولی وقتی اسفل سافلین را حال بدانیم، آیه این نمی گوید بلکه می گوید ساحت امکان وجودی او را از احسن تقویم تا اسفل سافلین فسحت بخشیدیم تا خود راه را اختیار کند. اگر عین گفتار دکتر احمدی را نیاوردم، امیدوارم از آنچه او آموخت دور نشده باشم. خداوند دوست عزیز ما را رحمت فرماید که قرآنی بود و با قرآن انس داشت.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

0%