ردکردن این

یادداشت رضا داوري اردكاني به مناسبت زادروز محمدرضا شفیعی کدکنی

آن روز از این چهار، سه نفرشان در زمره استادان بالنسبه جوان دانشکده ادبیات بودند و شفیعی از دو نفر دیگر شش هفت سالی جوان تر بود ولی جوانی خجاب بزرگیش نشده بود که بزرگی به سال و سالمندی نیست بلکه بزرگ، از آغاز بزرگ است. بزرگی شفیعی در چیست؟ در خیلی چیزهاست. او شاعر است و در عداد شاعران ممتاز معاصر قرار دارد. علاوه بر این یک محقق بزرگ در حوزه ادب و نقد ادبی است. در اوایل دهه شصت یک روز در برخورد اتفاقی پرسیدم چه می کنید و چه می نویسید؟ سر فرا گوشم آورد و با لحن حزین طنزآمیز گفت مشغول تصحیح انتقادی اسرارالتوحید محمدبن منورم و گمان می کنم که برای ما مناسب ترین کار در این ایام تصحیح نسخ خطی باشد. ظرافت و خردمندیش در گفتگوهای معمولی و منجمله در این عبارت و در لحن و شیوه بیانش پیداست. همه زندگی و کار و بار دکتر شفیعی نشان خردمندی دارد و می تواند متضمن درس هایی برای بسیاری از ما دانشگاهیان باشد. دکتر شفیعی در عین گوشه گیری با اهل دانش پیوند خود را قطع نکرده و با تواضع خاص حرمت آنان را نگاه می دارد. ما همه مظاهر اسماء و صفاتیم، یکی مظهر رحمت و لطف و دوستی و دانایی و زیبا است و دیگری مظهر غضب و قهر و جلال و …

در عین گوشه‌گیری بودم چو چشم مستت                         اکنون شدم چو مستان بر ابروی تو مایل

دکتر شفیعی شاعر است. ادیب است. پژوهشگر است. صاحبنظر و نقاد است و مختصر بگویم در تحقیق سرآمد است و در نقد ادبی در عداد معدود نقادان معاصر شعر و ادب و فرهنگ فارسی قرار دارد. او در عالم ادب و تحقیق و در نقد ادبی صاحبنظر و در زندگی و عمل آزاده ای نجیب و منیع الطبع و دور از هرگونه شهرت طلبی و ملاحظه کاری و تظاهر است. آیا چنین کسی را نباید از نعمت های این روزگار دانست؟ و از دانشگاه تهران نباید سپاسگزار بود که استثناء را تابع قاعده نکرده و گذاشته است که دانشجویان همچنان از برکات وجود و انفاس جان بخش استاد بزرگ بهره ببرند.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

0%