ردکردن این

هنر و حقیقت. 1390

در این دفتر مقالاتی گرد آمده است که در بیست سال اخیر به مناسبت های مختلف گفته و نوشته شده است. شاید خواننده در آن هیچ نکته تازه ای درباره هنر نیابد. من هم قصد تحقیق در این باب نداشته ام. هنر ابداع است و از میان موجودات تنها آدمی است که از این موهیت بهره دارد. یعنی ابداع کار خدایی است و آدمی در هنر -چنانکه در فلسفه نیز- تشبه به خداوند می کند این تشبه مراتب دارد و در مطالعه این مراتب می توان عظمت و انحطاط اقوام و دوران ها را شناخت. من در نگاه خود به هنر همواره این پرسش فرعی را در نظر داشته ام که شعر و هنر ما در چه وضعی است. زیرا فکر می کرده ام و فکر می کنم که اگر مردم از شعر و هنر رو بگردانند یا شاعر و هنرمند در میانشان نباشد ( مهم نیست که شاعر و هنرمند غریب باشند زیرا تقدیر متفکران در غربت بسر بردن است) شئون دیگر زندگیشان خالی از خلل نمی تواند باشد. شعر و هنر، حرف و تفنن نیست اما چون هنر تفننی هم وجود دارد گمان غالب اینست که هنر وسیله تفنن است و مگر نگفته اند که شعر بیان عواطف است. شعر بیان عواطف نیست بلکه صورتی از سکنی گزیدن در زمین و شرط زندگی انسانی ماست. بی هنر زندگی کردن ممکن است اما زندگی آدمی با زندگی همه حیوانات دیگر تفاوت دارد و این تفاوت در زبان و با هنر آشگار می شود. فضائل دیگر آدمی اعم از علم و تدبیر و صنعت همه فرع سکنی گزیدن شاعرانه آدمی است. امیدوارم در این مقالات قدری از این معنی روشن شده باشد.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

0%