ردکردن این

نماد عاقل آرام دوران بی عقلی

اگر بخواهیم رضا داوری اردکانی را در سه بازه فکری در طی این چهل سال تفکیک کنیم، باید در مجموع تمام تلاش فکری داوری را ابتدا در تلاش برای شناخت تجدد، و ادامه در تبیین شرایط توسعه نیافتگی، و در نهایت بر لزوم و ضرورت توسعه برشمرد. سه وجه کمتر دیده شده در ساحت خردورزی ایرانی حداقل در طی صد سال گذشته که از داوری چهره ای متفاوت و غیر قابل کتمان ساخت.
او در دورانی که تجدد به شکل دشنام مصرف می شد در شناخت آن زمان سپرد و در دورانی که ساختن به غلط، مترادف با توسعه قرار گرفته بود و همه شتابان از توسعه می گفتند، به شماخت و تبیین توسعه نیافتگی همت گمارد، و در نهایت وقتی توسعه همچون مدرنیته به اشتباه شناخته می شد و گاهی حتی بر خلاف آن شناخته می شد از لزوم و ضرورت توسعه سخن گفت.
مهمترین نکته در برند شخصی این است که خاستگاه خود را کجا تعریف می کنید. اگر خاستگاه شما جایی است که خرد میدان دار خواهد بود، در نتیجه رفتارتان هم باید متناسب با خاستگاه مطلوب تعریف شود؛ یعنی آرام در برخورد، سنگین در رفتار، و صبور و سنجیده در سخن. آنچنان که از رضا داوری اردکانی دیده ایم…
 
* بخشی از یادداشت حسین گنجی با عنوان برند شخصی داوری اردکانی: مدافع متواضع تفکر و «نماد عاقل آرام دوران بی عقلی»؛ منتشر شده در شماره اخیر مجله مدیریت ارتباطات، آبان ۱۴۰۰

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

در نگاه دیگران

داوری اردکانی؛ غرب ستیز یا غرب اندیش؟ یادداشت محمد زارع شیرین کندی

یادداشتی از محمد زارع شیرین کندی؛

به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش مجله اندیشه پویا یادداشتی در نقد نظریات رضا داوری اردکانی منتشر کرد که با واکنش تعدادی از روزنامه نگاران و شاگردان وی مواجه شد؛ پس از آن سردبیر این نشریه مجدداً به این واکنش‌ها پاسخ داد و انتقادات و نظرات خود را بسط داد. در ادامه این واکنش‌ها و نظرات، محمد زارع شیرین کندی، فارغ التحصیل رشته فلسفه دانشگاه تهران و عضو هئیت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی یادداشتی در دفاع از مواضع و نظریات داوری اردکانی نوشته که این یادداشت در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفت؛ در ادامه این یادداشت را می‌خوانید.

اخیرا از استاد دکتر رضا داوری اردکانی پرسیده‌ شده است که چرا تغییر و دگردیسی در تفکرش را به صراحت بیان نمی‌کند. پرسندگان که از او با صفات و عناوینی کهنه و منسوخ مانند «غرب ستیز»، «تجددستیز»، «روشنفکرستیز»، «لیبرال ستیز» و «علم ستیز» یاد کرده‌اند، گفته‌اند که داوری زمانی دشمن سرسخت غرب و تجدد و توسعه و تکنیک و لیبرالیسم و روشنفکری بوده، و نیز زمانی «ایدئولوگ اسلامی و انقلابی و تجددستیز» و «ایدئولوگ انقلاب اسلامی» بوده‌است ، اما اکنون طرفدار توسعه شده‌ و از توسعه سخن میگوید و می‌نویسد و توسعه هم لزوما از مظاهر غرب و تجدد است . چرا او از ابراز آشکار این تغییر در اندیشه اش امتناع می ورزد؟ نخست باید گفت که ستیز کردن و خصومت ورزیدن با اموری مانند غرب و تجدد و علم و تکنیک که سراسر عالم را فرا گرفته‌اند کاری است کودکانه نه فیلسوفانه و متفکرانه. داوری کسی است که از قبل از انقلاب با تفکر و شعر و ادبیات انس و الفت داشته و در دانشگاه فلسفه غرب از جمله فلسفه اگزیستانس و پدیدارشناسی تدریس می‌کرده است. بعید است چنین کسی با غرب و تجدد و توسعه ستیز سطحی ایدئولوژیک داشته باشد. می‌گویند اگر دشمنی نورزیده ، چرا در آثاری که در سالهای آغازین انقلاب نوشته ذات و باطن غرب و تجدد و توسعه و لیبرالیسم را عبارت از بشرانگاری ، موضوعیت نفسانی، انانیت ،دوری از حق، اعراض از تفکر حضوری و معنوی و سلطه و استیلا دانسته و از غرب و گزینش محصولات غربی مانند دموکراسی ، صنعت، حقوق بشر و روشنفکری دفاع نکرده است. داوری، همان طور که بارها نوشته است، از ذات و ماهیت امور پرسیده و بحث‌هایش فلسفی و در ساحت فطرت ثانی بوده است . بحث فلسفی از امور یادشده و بیان فلسفی ذات و ماهیت آنها لزوما به معنای خصومت و دشمنی با آنها نیست. تاریخ پرسش از ذات و ماهیت اشیا و امور به آغاز فلسفه، به زمان سقراط و افلاطون ، بازمی‌گردد.

ادامه مطلب »
0%