ردکردن این

توضیحات رضا داوری اردکانی درباره مصاحبه مهرنامه با احمدرضا کریمی

البته سوءتفاهم خیلی زود رفع شد. دکتر شریعتی مجله را دیده بود و دریافته بود که گزارش دهنده مطلب را درست درنیافته است زیرا مدتی بعد که به مشهد رفتم به دیدنم آمد و وقتی خواستم توضیح بدهم گفت نیازی به توضیح نیست. حدس می-زنم آن عزیز قضیه را در ضمن گفتگوهای زندان حکایت کرده و این حکایت در خاطره مستمع پس از گذشت چهل سال قدری دگرگونی و جابه جایی پیدا کرده و رنگ شکایت گرفته و فصلی از کتاب کویر جانشین مقدمه «فی النقد و الادب» شده است. من نمی دانم کدام بخش از کتاب کویر را می توان ترجمه دانست. اگر کسی بتواند یک متن ادبی را با عبارات زیبای کتاب کویر ترجمه کند، خود یک نویسنده است. من هرگز درباره کتاب کویر چنین اظهار نظری نکرده ام البته من و مرحوم دکتر شریعتی دو عالم و دو راه متفاوت داشته ایم اما این امر مانع دوستی و همدلی ما نبود. این دوستی که آن را تابع هیچ ملاحظه ای نمی دانم، از روز اول آشناییمان شروع شد (و بهترین اوقات من در اداره مطالعات و برنامه های وزارت آموزش و پرورش در مصاحبت با دکتر شریعتی گذشت) و تا کنون هم ادامه دارد من همواره از دکتر شریعتی به نیکی و با احترام یاد کرده ام. روزی که استاد شهید مطهری می خواستند اعلامیه ای را که با مرحوم آقای مهندس بازرگان امضاء کرده بودند پس بگیرند نظر مرا در مورد دکتر شریعتی پرسیدند. من به مناسبت موقع و مقام نظر آمیخته به تحسین خود را به ایشان گفتم ایشان هم گفته مرا تصدیق کردند و شواهدی آوردند که چون در جای دیگر نوشته ام به تکرار آن نیازی نمی-بینم. دکتر شریعتی در مورد من و نوشته هایم هر چه گفته باشد من همواره حرمت او را حفظ کرده  ام و حفظ می کنم. گمان نمی کنم آن عزیز بزرگوار هم کدورت خاطری از من داشته است. آقای کریمی حکایت تکدّر خاطر بر اثر سوء تفاهم را عین تکدّر دانسته است.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

0%