اين تاريخ تحقق يافته مجموعهاي از كوششهاي آدمي براي ساختن جهان خاص خويش است. طرح ساختن جهان انساني تا دوره جديد هرگز مطرح نبوده و براي نخستين بار در تاريخ بشر فيلسوفان و بنيانگذاران تجدد آن را پيش آوردهاند. متقدمان معتقد نبودند كه يك نظم مطلوب زندگي وجود دارد كه بايد بكوشند آن را بسازند يا به آن نزديك شوند، اما آموزش و تربيت را راه رسيدن به كمال ميدانستند و با ادب نفس در تهذيب اخلاق ميكوشيدند و نظم موجود را حفظ ميكردند. تفاوت كوشش فرهنگي زمان جديد با تاديب متقدمان اين است كه اين تاديب استعدادهاي آدميان را به فعليت ميرساند اما فرهنگ جديد تصويري از نظم ساخته دست بشر است كه بايد آن را متحقق ساخت. در اين اواخر هم تكنولوژي جاي همهچيز و از جمله فرهنگ را گرفته است گويي ديگر به فرهنگ نيازي نيست و اگر باشد تكنولوژي از عهده برآوردن آن ميآيد. به نظر نميرسد كه فرهنگ كنوني جهان فرهنگ دايم و نظامبخش آينده باشد. شايد همزباني ميان فرهنگها پنجرهاي باشد كه روشنايي و نور از آنجا به خانه آدميان بتابد.