یکی از فیلسوفان دانشگاه کمبریج کتابی درباره مفهوم پیشرفت نوشته که فلسفه این مسأله و پیدایش آن را تبیین کرده است و گفته این نظریه در قرون وسطی در یونان به این معنا نبوده و حاصل تفکر جدید است و در واقع توسعه، سیر به سوی کمال معنوی و اخلاقی و به معنای طولی نیست. حکمت ما طولی است. علم در قرآن نیز طولی است. بنابراین ایشان تذکر دادهاند که تقسیم کشورها به توسعه یافته و توسعه نیافته مبنی بر یک ایده جدید است و مبتنی بر همان نظریه پیشرفت غربی است که سیر به سوی کمال و اخلاق نیست. خرد پیشرفت، غیر از عقل به معنای قدیم است. در دوره جدید عقل، تبدیل به عقل ابزاری شده است. علم امروز علم خاصی است و پایهگذاران آن مانند دکارت که از عالم ماده کمیت را میبینند به این صورت تفکر کردهاند و باید گفت که در واقع عقل در سوبژکتیویته گرفتار شده است. لذا دکتر داوری تأکید کردهاند که این عقل، همان عقل افلاطون و ارسطو و به معنای عقل قرآنی نیست. این عقل جدید عقل اکتشافی است یعنی برای تسخیر است. مسأله دیگر که دکتر داوری به آن اشاره میکنند این است که اصالت حکمت و علم در دوره جدید به معنای علم در قدیم نیست. بلکه اصالت قدرت و اراده است و معطوف به قدرت است. اساس ماهیت تمدن جدید، قدرت طلبی است و علم برای قدرت است. به همین علت متافیزیک از بین رفته که با نوعی سفسطه هم همراه است. در حکمت اسلامی گفته شده که قدرت، تابع حکمت است. صفت اول خداوند که بر دیگر صفات او تقدم دارد علم او است. میتوانید در قرآن ببینید که علم چه میکند. قدرت تابع علم، بحران به وجود می آورد. دکتر داوری معتقد است که خروج و عبور از توسعه نیافتگی به توسعه یافتگی، به دل خواه افراد نیست بلکه مستلزم برنامهریزی و نظم است و این کار با دستورالعمل محقق نمی شود. همچنین گلایه میکنند از این که نزد ما اجزاء به هم پیوستگی ندارند، بلکه به صورت شکلی و صوری هستند. ایشان در کتاب شان می گویند خرد که کارش شناخت موجودات است در این جا جای خود را با خردی که چیزها را دگرگون میکند و از نو میسازد، یکسان نیست. مثلاً ایشان دانشگاه تهران را به خوبی تعریف کردهاند که آیا توانسته بین علوم قدیم و جدید ارتباطی برقرار کند یا خیر؟ ایشان درباره فلسفه و ورزش و فلسفه و اسلحه صحبت دارند که بحث مهمی است. ایشان می گویند بخش مهم بودجه در جهان امروز صرف ساخت و توسعه تکنولوژی نظامی می شود. جنگ، جزئی از مدرنیسم و تاریخ و فلسفه معاصر است. مهم ترین مراکز پژوهشی جهان وابسته به مراکز نظامی هستند. زندگی در بحبوحه نیست انگاری که در آن نیهیلیسم جریان دارد و امید وجود ندارد را شاهد هستیم. در یک چنین جهانی سلاح کشتار جمعی به وجود می آید که این نوع سلاح، با نیهیلیسم ارتباط دارد. در قرآن می گوید کشتن یک انسان مساوی با کشتن همه انسان هاست. همیشه آقای دکتر داوری راه های مختلف را نشان می دهند، اما نتیجه گیری نمی کنند که چه باید بکنیم. چون ایشان معتقدند کار فیلسوف، نتیجه گیری نیست.