رضا داوری اردکانی در این مراسم گفت: لطفی که به من داشتید، لطف به کتاب و دانشجوست. من یک دانشجوی سادهام. دانشجویی که پیر شدهام. من یک آدم معمولی هستم. این جا محل زندگی من است و بیش از ۵۰ سال را در اینجا به سر بردهام. من اینجا خودم را خادم کتاب نمیدانم، اما از اینکه من را به این عنوان مفتخر کردید تشکر میکنم و میتوانم به آن بنازم. اینجا جایی است که خادمان کتاب بسیاری داشته است که من در مقابل آنها چیزی نیستم. او در ادامه خاطرنشان کرد: من کتاب را دوست داشتم و نوشتن را با نقد کتاب شروع کردم. کتابی از ابراهیم خواجه نوری میخواندم که فصلی درباره مدرس داشت و تصویر درخشانی از مدرس داده بود. این موضوع به حدود ۷۰ سال قبل مربوط است و بعد از آن نیز نقد کتاب را رها نکردم اما متاسفانه نقد کتاب در روزگار ما رونقی ندارد. گاهی احساس میکنم در این سالهایی که با کتاب آشنا شدهام نقد کتاب در کشور مورد توجه نبوده است. داوری اردکانی تاکید کرد: خواندن کتاب وظیفه دانشجویی است و من وظیفه دانشجوییام را انجام دادهام. دلم میخواست یک ساعت و نیم از خاطرات کتابخوانی صحبت کنم. من معلم و دانشجویی ساده هستم و اگر زنده باشم باز هم میخواهم کتاب بخوانم، اما حالا خواندن و نوشتن برایم بسیار دشوار شده است.