ردکردن این

آیت الله محقق داماد: داوری متفکری دردمند و فیلسوفی جامع است

مقام والای علمی و فلسفی و فرهنگی جناب استاد داوری اردکانی بر اهل فضل و دانش و فرهنگ پوشیده نیست. ما هر دو فرزند کویر و اهل یزد هستیم و سابقه آشنایی بنده با ایشان و خانواده­شان بسیار طولانی است. آنچه که در سالیان دراز دوستی و همکاری با استاد داوری برای من همواره جالب بوده، این است که من عالم، فیلسوف، فقیه، ادیب و اصولی زیاد دیده‌ام، اما کسی که بین این دانش­ها با اخلاق و ادب جمع کند، به شدت کم دیدم و گزاف نمی‌گویم که دکتر داوری دانش و علم و حکمت را با اخلاق و ادب قرین ساخته است و به قول حافظ: اینکه می‌گویند آن خوشتر ز حسن/ یار ما این دارد و آن نیز هم.

درباره ویژگی­های بارز علمی و شخصیت ممتاز اخلاقی استاد داوری قبلاً در جلسات بزرگداشت ایشان صحبت کرده­ام. درباره شخصیت اخلاقی او همین را بگویم که داوری مستفیض به فیض رب است. اما درباره مقام والای فکری او می­توانم بگویم که داوری متفکری دردمند و دانشمندی فاضل، جامع، پرکار و به روز و به معنای واقعی یک فیلسوف است.

اما درباره دکتر داوری و فرهنگستان علوم هم یک کلمه بگویم. هویت فرهنگستان­ها این بوده است که یک مرکز عالی علمی و جمعی از ممتازترین دانشمندان کشور هستند که رئیس و اعضایشان را با استقلال خود و بر اساس مدارک و مدارج علمی و به دور از هر موضع غیرعلمی انتخاب می‌کنند و این اعضا منصوب جایی نیستند. این حُسن فرهنگستان و افتخاری برای انتخاب‌شوندگان بوده است. من که از سال 1370 عضو فرهنگستان علوم شدم محیطی علمی متشکل از بزرگترین دانشمندان کشور یافتم که دور هم جمع می­شوند و راجع به مسائل مختلف علمی و فرهنگی کشور به دور از هرگونه هیاهوی سیاسی و تبلیغاتی کار می­کنند و به دولت مشاوره می­دهند و همه اعضا از این بابت – چه در زمان ریاست مرحوم استاد دکتر علی شریعتمداری و چه از سال 1377 که استاد دکتر داوری از سوی مجمع عمومی فرهنگستان به رئیس­جمهوری پیشنهاد شدند و با حکم رئیس­جمهور ریاست فرهنگستان برعهده ایشان گذاشته شد- خوشحال بودیم. هویت و ماهیت حقوقی فرهنگستان همین نکته استقلالش بود.

متأسفانه مدت­هاست که این استقلال با مصوبه شورای­عالی انقلاب فرهنگی از بین رفته است و شاید اعضای محترم شورای­عالی در جریان امر فرهنگستان­ها و مصوبه جدید نبودند و کسانی از بیرون قصد دخالت داشته­اند. به هر صورت در پشت درهای بسته این نقطه امتیاز این مرکز علمی که مایه افتخار ایران­زمین بود از آن گرفته شده است.

اما می‌خواهم از آقای دکتر داوری تشکر کنم و دست ایشان را در این زمینه ببوسم که ایشان تمام تلاشش را گذاشت که این مسئله در فرهنگستان علوم اجرا نشود و افرادی به وسیله یک ابلاغ به‌ عنوان رئیس و یا عضو فرهنگستان منصوب نشوند. این استاد بزرگوار تا امروز هم موفق شده و توانسته است هویت و استقلال فرهنگستان علوم را حفظ کند. من به نمایندگی از همه دانشمندان فرهنگستان علوم بابت این کار از دکتر داوری تشکر می کنم.

خوشبختانه با توجه به شرایط دشوار کشور آقای دکتر داوری که بارها استعفا کرده بودند، درخواست دانشمندان فرهنگستان را پذیرفتند که در مسئولیت مدیریت فرهنگستان بمانند و اخیرآ رئیس­جمهور محترم حکم ریاست فرهنگستان­ها را تمدید کرده­اند.  امیدوارم این مرکز بزرگ علمی با مدیریت عالمانه و مدبرانه دکتر داوری بیش از پیش موفق و مؤید باشد.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

در نگاه دیگران

داوری اردکانی؛ غرب ستیز یا غرب اندیش؟ یادداشت محمد زارع شیرین کندی

یادداشتی از محمد زارع شیرین کندی؛

به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش مجله اندیشه پویا یادداشتی در نقد نظریات رضا داوری اردکانی منتشر کرد که با واکنش تعدادی از روزنامه نگاران و شاگردان وی مواجه شد؛ پس از آن سردبیر این نشریه مجدداً به این واکنش‌ها پاسخ داد و انتقادات و نظرات خود را بسط داد. در ادامه این واکنش‌ها و نظرات، محمد زارع شیرین کندی، فارغ التحصیل رشته فلسفه دانشگاه تهران و عضو هئیت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی یادداشتی در دفاع از مواضع و نظریات داوری اردکانی نوشته که این یادداشت در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفت؛ در ادامه این یادداشت را می‌خوانید.

اخیرا از استاد دکتر رضا داوری اردکانی پرسیده‌ شده است که چرا تغییر و دگردیسی در تفکرش را به صراحت بیان نمی‌کند. پرسندگان که از او با صفات و عناوینی کهنه و منسوخ مانند «غرب ستیز»، «تجددستیز»، «روشنفکرستیز»، «لیبرال ستیز» و «علم ستیز» یاد کرده‌اند، گفته‌اند که داوری زمانی دشمن سرسخت غرب و تجدد و توسعه و تکنیک و لیبرالیسم و روشنفکری بوده، و نیز زمانی «ایدئولوگ اسلامی و انقلابی و تجددستیز» و «ایدئولوگ انقلاب اسلامی» بوده‌است ، اما اکنون طرفدار توسعه شده‌ و از توسعه سخن میگوید و می‌نویسد و توسعه هم لزوما از مظاهر غرب و تجدد است . چرا او از ابراز آشکار این تغییر در اندیشه اش امتناع می ورزد؟ نخست باید گفت که ستیز کردن و خصومت ورزیدن با اموری مانند غرب و تجدد و علم و تکنیک که سراسر عالم را فرا گرفته‌اند کاری است کودکانه نه فیلسوفانه و متفکرانه. داوری کسی است که از قبل از انقلاب با تفکر و شعر و ادبیات انس و الفت داشته و در دانشگاه فلسفه غرب از جمله فلسفه اگزیستانس و پدیدارشناسی تدریس می‌کرده است. بعید است چنین کسی با غرب و تجدد و توسعه ستیز سطحی ایدئولوژیک داشته باشد. می‌گویند اگر دشمنی نورزیده ، چرا در آثاری که در سالهای آغازین انقلاب نوشته ذات و باطن غرب و تجدد و توسعه و لیبرالیسم را عبارت از بشرانگاری ، موضوعیت نفسانی، انانیت ،دوری از حق، اعراض از تفکر حضوری و معنوی و سلطه و استیلا دانسته و از غرب و گزینش محصولات غربی مانند دموکراسی ، صنعت، حقوق بشر و روشنفکری دفاع نکرده است. داوری، همان طور که بارها نوشته است، از ذات و ماهیت امور پرسیده و بحث‌هایش فلسفی و در ساحت فطرت ثانی بوده است . بحث فلسفی از امور یادشده و بیان فلسفی ذات و ماهیت آنها لزوما به معنای خصومت و دشمنی با آنها نیست. تاریخ پرسش از ذات و ماهیت اشیا و امور به آغاز فلسفه، به زمان سقراط و افلاطون ، بازمی‌گردد.

ادامه مطلب »
0%