ردکردن این

پیام رضا داوری اردکانی به مناسبت روز پزشک

بوعلی سینا هم طبیب بزرگ است و هم فیلسوف بزرگ. تا زمان جدید، پزشکان بزرگ همه فیلسوف بودند و فیلسوفان اگر نه همه، غالبا پزشکی می دانستند. فیلسوفان بزرگی مثل بوعلی و بعضی از اخلاف او به شغل پزشکی نیز مشغول بوده اند. در اینکه فلسفه به پزشکی مدد رسانده است و می رساند لااقل در نظر نویسنده این سطور تردیدی وجود ندارد. اما فلسفه هم از پزشکی بهره ها برده است و می تواند بهره ببرد.

شاید یکی از مزایای کتاب قانون بوعلی این بوده است که آن را بر وفق نظم منطقی و فلسفی خاص ترتیب داده و کلیات و جزییات را در هم نیامیخته و هر یک را در جای خود آورده است. پزشکان و فیلسوفان قرابت های بسیار دارند و متاسفانه ما که در دو قرن اخیر کمتر به علم و روابط علوم و جایگاه هر یک اندیشیده ایم به این قبیل معانی اهمیت نداده ایم. اینکه پزشکان را حکیم می خوانده اند و اهل فلسفه تا این اواخر پزشکی می دانسته اند می تواند موید این قرابت باشد. با توجه به نکته ای که گفته شد از مدتی پیش به این فکر افتاده ام که مقاله ای بنویسم و قرابت میان فلسفه و پزشکی و مقام و جایگاه این علم را در میان علوم و در جامعه بشری نشان دهم. البته این کار آسان نیست و لازمه اش داشتن اطلاعاتی است که متاسفانه از آنها بهره کافی ندارم. آنچه اکنون می توان گفت این است که فلسفه و پزشکی در جان ابن سینا با هم جمع شده بود تا آنجا که می توان گفت به نظر او فلسفه و پزشکی هر دو علم درمان اند. یکی علم درمان بیماری های مردم بیمار است و دیگر علم درمان دردهای اجتماع و زندگی عمومی. اگر او کتاب بزرگ فلسفه خود را شفا نامید و به کتاب پزشکی اش نام قانون داد وجهش اعتقاد به قرابت فلسفه و پزشکی بود.

ما اکنون چه نسبتی با ابن سینا داریم؟ به وجود او افتخار می کنیم و آثارش را کم و بیش در اینجا و آنجا می آموزیم. ما ابن سینا را بزرگ می دانیم اما کمتر به جایگاه و مقام تاریخی او می اندیشیم و از او درس تفکر می گیریم. ابن سینایی که ما می شناسیم ابن سینای قانون و شفا و تاحدودی اشارات است. اما نمی دانیم ابن سینای منطق المشرقیین و دیگر آثار گمشده اش چه می گفته و می اندیشیده است؟ ابن سینا کتاب شفا را کتاب درسی و شرح آرا مشاییان و نه مجموعه آرا خود دانسته است. کتاب اشارات هم چندان موجز است که باید مطالب بین السطور آن را خواند و نمی دانیم شارحان این مطالب را خوانده اند یا نه. نوشته های تمثیلی اش هم تا این اواخر چندان مورد اعتنا نبوده است. حتی به دانشنامه علایی اش هم چنانکه باید اعتنا نکرده ایم. فیلسوف در این کتاب زبان فارسی را با فلسفه آشنا کرده و به فلسفه زبان فارسی آموخته است. نکته مهم دیگر اینکه وقتی به مقام ابن سینا در فلسفه فکر می کنیم باید نسبت او و فارابی را در نظر آوریم. فارابی موسس فلسفه اسلامی است، اما همه ابن سینا را شیخ الرییس و بزرگ فیلسوفان می دانند. شیخ الرییس به فارابی احترام می گذاشت و هرگز درصدد رد نظرهای او برنیامد اما در ترتیبی که به فلسفه داد در آرا فارابی نیز تعدیل هایی پدید آورد و شاید با این تعدیل ها بود که فلسفه توانست در تاریخ دوره اسلامی دوام بیاورد، بی آنکه از طرح کلی فارابی منصرف شود. به عبارت دیگر، ابن سینا هم مطالب فارابی را نظم و تفصیل داد و هم نظرها و مسایل را در جای مناسب خود نشاند و هم خردمندانه به امکان های جهان اسلامی زمان خود نظر کرد و نسبت میان دین و سیاست را چنان دریافت که سیاست نه صرف سیاست مدنی بلکه سیاست کشور و سرزمینی بزرگ باشد. او راهی را که فارابی در نظر آورده بود چنان ممهد کرد که اخلافش توانسته اند آن را بی زحمت بسیار بپیمایند و در منزل های این راه بود که فلسفه اشراق و مشا و عرفان و کلام با هم جمع شدند. تکرار کنم که پزشکان کار خوبی کردند که روز ابن سینا را روز پزشکی دانستند. این روز را به آنان تبریک باید گفت و مخصوصا در ایامی که ویروس کرونا سلامت مردمان را به خطر انداخته و پزشکان در صف اول مقابله با آن ایستاده اند بیشتر باید قدر آنان را دانست. فرهنگستان علوم نیز روز این استاد و روز پزشک را به همه پزشکان و اهل فلسفه تبریک می گوید و سپاس و ستایش خود را از پزشکی و پزشکان و مخصوصا کاری که در شرایط دشوار کنونی به عهده گرفته اند به جامعه پزشکی و نظام بهداشت و درمان کشور تقدیم می کند.

رضا داوری اردکانی»

 

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

نقد میری به جدیدترین اثر سیدجواد طباطبایی-۵؛

«تواضع علمی» آداب منطق آکامیک است/ اشکال عمده در روایت طباطبایی

به گزارش خبرنگار مهر، جدیدترین اثر سید جواد طباطبایی با عنوان کتاب «ملت دولت و حکومت قانون (جستار در بیان نص و سنت)» به تازگی منتشر شده است. سیدجواد میری عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سلسله یادداشتی که در اختیار مهر قرار داده، به نقد این کتاب پرداخته است. متن زیر قسمت پنجم از نقد سیدجواد میری بر کتاب سیدجواد طباطبایی است .

۵. تأملی در باب مقوله «فرهنگ» و «فارسی-سنتریسم» در مطالعات زبانی

یکی از بزرگترین اشکالات عمده در روایت طباطبایی گفتن سخنان بی منبا و ضد منطق آکادمیک -اجتماع علمی- است که او بر قلم جاری می‌کند و -به دلیل دوری از فضای آکادمیک- آنها را «وحی مُنزَل» قلمداد می‌کند. یکی از بنیادی‌ترین آداب منطق آکامیک «تواضع علمی» است و این تواضع نه به معنای روانشناختی کلمه -که در نسبت با اخلاق فردی در ساحت روانشناسانه قابل تحلیل است- بل در نسبت با دینامیسم منطق تحولات نظریات علمی است که به هیچ وجه امکان «جزم» و «دگماتیسم» را به کسانی که در زی علم هستند نمی‌دهد. حال با این مقدمه کوتاه اجازه دهید به فرازی از «نکته‌های پایانی» در کتاب ملت، دولت و حکومت قانون نظری موشکافانه بیاندازیم و «سبک»، «لحن» و «سنخ» مفصلبندی طباطبایی را درباره روایت خویش از نظریه عام اصلاح دینی اش را مورد ارزیابی قرار دهیم. او می‌گوید

ادامه مطلب »

كرونا يك بيماري پست‌مدرن در گفتار رضا داوري اردكاني فيلسوف ايراني

نجات آنجاست كه خطر آنجاست

محسن آزمودهروزنامه اعتماد|گفتاري كه در پيش رو مي خوانيد يكه و قابل توجه است. در هفته هاي جاري بسياري از اهل نظر و اصحاب فكر و فيلسوفان جهان درباره بحران كرونا، علل و عوامل پديد آورنده آن و پيامدهايش بحث كردند. در ايران نيز شمار قابل توجهي از پژوهشگران و محققان حوزه هاي مختلف علوم انساني از جمله فلسفه، تاريخ، جامعه شناسي، علوم سياسي، اقتصاد، ادبيات و… در اين باره به بحث پرداختند و نظر خود را بيان كردند. اما در ميان متفكران و روشنفكران صاحب نام ايراني، رضا داوري اردكاني شاخص ترين چهره اي است كه اينچنين مفصل و جامع و در قالب متني نوشتاري درباره كرونا و جنبه هاي مختلف آن اظهارنظر كرده است. اين استاد برجسته فلسفه، پيرانه سر و در آستانه 87 سالگي به همان سياق هميشگي كه هيچگاه نسبت به وقايع و شرايط روز بي تفاوت نبوده اين بار هم از سر تعهد و دغدغه مندانه به تامل در شرايط كرونايي پرداخته است. ديگر نكته حائز اهميت اين بحث، طنين ديدگاه ها و ايده هاي داوري در اين تاملات است، انديشه هايي كه از زمان نخستين آثار او در ابتداي دهه 1350 يعني شاعران در زمانه عسرت تاكنون اگرچه تحولاتي داشته اما همچنان بر محور نقد تجدد و دست كم ضرورت بازانديشي در آن استوار مانده است. در گفتار حاضر نيز دكتر داوري پس از توصيف شرايط تيره و تار ناشي از كرونا، آن را بيماري پست مدرن و نتيجه ايده ها و اصول تجدد مثل پيشرفت مي داند اما نه بازگشت به گذشته را تجويز مي كند و نه به گريز يا بازي را به هم زدن دعوت بلكه همچون مارتين هايدگر، فيلسوفي كه عمري را با او سر كرده البته بي آنكه نامي از او به ميان آيد، نجات را در همان جا مي جويد كه خطر در آن نهفته است و به رويارويي مستقيم و انديشناك با آن فرا مي خواند.

ادامه مطلب »

وضع کنونی تفکر در ایران/بازخوانی روایت رضا داوری اردکانی از ایران

یادداشت/ سیدجواد میری؛

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگله علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در ادامه می‌خوانید؛

مقدمه

رضا داوری در پنج دهه اخیر در حوزه‌های گوناگون در عرصه آکادمیک و ساحت عمومی قلم زده است. در طی پنجاه سال بیش از پنجاه و چهار کتاب مهم در حوزه‌های مختلف فلسفی و اندیشه اجتماعی خلق کرده است. به سخن دیگر، سخن گفتن از داوری چه با او موافق باشیم چه مخالف، نیازمند یک «برنامه پژوهشی» گسترده است تا بتوانیم چارچوب فکری او را مورد بازخوانی جدی قرار دهیم. در بین آثاری که او نگاشته است شاید هیچ کتابی مانند «وضع کنونی تفکر در ایران» نتواند به عنوان «مانیفست فکری داوری» مورد استفاده قرار بگیرد. زیرا در این اثر به گونه‌ای می‌توان ردپای ایده‌های او را که در این پنجاه سال به رشته تحریر درآورده است، به وضوح مشاهده کرد. اما پرسش اصلی داوری چیست؟

ادامه مطلب »
0%