ردکردن این

طبیعت، تکنولوژی و آینده انسان

 

کامو در آثار بعدی‌اش ظاهراً امیدی را که در طاعون به آن رسیده و در «چند نامه به دوست آلمانی» نیز آن را تأیید کرده بود، از دست داد. او مثل بسیاری از معاصران خود، توجه خاصی به داستایوفسکی داشت و نظم غالب بر جهان جدید را دوست نمی‌داشت. اما مثل سلف روس خود، این نظم را نیست‌انگاری و نوعی خروج از حد و مایه ویرانی و تباهی و مانع وفاداری به انسان نمی‌دانست. پس طاعون کامو به این اعتبار صرفاً به تاریخ جدید تعلق ندارد.

اخیراً یک بانوی هندی بر اساس آیین خود گفته است که آدمی در چند قرن اخیر در نظم طبیعت و جهان دخالت و تصرف بی‌رویه کرده و در حق آب و خاک و هوا ستم روا داشته است. بنابر آیین هندو، اگر این مداخله و تصرف از حد بگذرد و اختلال کلی در آهنگ جهان پدید آید، طبیعت واکنش نشان می‌دهد و چه بسا بساط بازار قهر و غلبه بر طبیعت و تصرف آن را بر هم زند.

مردم شرق دور به طور کلی بهتر از دیگر اقوام تاریخی «تجدد» را می‌شناسند و با تفکر قدیم و سوابق تاریخی خود نیز نسبتی نزدیک‌تر در قیاس با دیگران دارند و شاید به همین جهت تجدد را به عنوان شیوه مناسب زندگی در جهان کنونی و نه یک امر مقدس که باید برای آن مناسک ترتیب داد، پذیرفته‌اند.

طبیعی است که اگر یک کشور ۱۰۰ سال تکنیک و تجدد را ستایش کند و برای آن مناسک ترتیب دهد، از وضع توسعه نیافته خارج نمی‌شود. اکنون که ما ناگزیر باید راه توسعه را بپیماییم، ضرورت ندارد این راه و راهی را که جهان در آن می‌رود راه کمال و استکمال انسان بدانیم؛ زیرا این راه، راه قهر و قدرت و غلبه است. آیا از طریق قهر و غلبه به کمال باید رسید؟ پیداست که وقتی از قهر و قدرت به «پیشرفت» تعبیر می‌شود، بعضی اذهان آن را با «کمال» اشتباه کنند. و چگونه می‌توان غلبه تکنولوژی بر جهان را وجهی از پیشرفت ندانست؟ در این وضع، خوب است بیندیشیم که این پیشرفت چیست و در چه جهت و مسیری می‌رود و مقصدش کجاست و در آن بر سر آدمی چه می‌آید.

اگر حتی اقتضای تعادل نظام طبیعت و جهان، وضع کنونی را برهم نزند، جنگ جهانی دیگری در نگیرد، کرونا را هم پشت سر بگذاریم و آثار و توابع آن، نظم کار و تولید و زندگی را مختل نکند، باید بیندیشیم که زندگی آدمی با چه امید و آینده‌ای دوام خواهد یافت. تاریخ تجدد پیداست که در فضای مجازی ادامه می‌یابد. مردمان هم معمولاً با اشتیاق در این فضا وارد شده و می‌شوند و به زندگی در آن نیز عادت کرده‌اند، بی‌آنکه بدانند یا اهمیت بدهند که این زندگی هر چه باشد مرحله‌ای از تاریخ آزادی نیست.

فضای مجازی، عالمی است که در آن آدمی از خانه زمین هم که تبعیدگاه اوست کنده شده و با بازی‌های تکنیک عمر می‌گذراند. این فضا جهان اختیار نیست. امیدوارم مدعی بیگانه با فلسفه نگوید: این جبر است. این جبر نیست. تصدیق قدرت تکنیک و ناتوانی آدمی است. اما اگر بگویند که تکنیک متعلق به انسان است درست می‌گویند به شرط اینکه با این داعیه بیشتر خود را در چنگ غرور گرفتار نکنند.

تکنیک متعلق به انسان است، اما این ساخته، قانون و سیر خاص دارد و همه حتی صاحبش باید از این قانون پیروی کنند. تکنیک از هیچ کس و هیچ چیز تبعیت نمی‌کند، بلکه از همه اطاعت بی‌چون و چرا می‌خواهد. برای مقابله با کرونا نیز ما ناگزیر باید به تکنیک متوسل شویم، اما کاش بتوانیم اندکی درباره این همه‌گیری و همه‌گیری‌هایی که شاید بعد از این نیز بیاید بیندیشیم تا شاید اندکی از غرور دانایی و توانایی که جهان به آن دچار شده است و مخصوصاً از جهلی که به آن نام علم و دانایی داده می‌شود آزاد شویم و تنها در این صورت است که می‌توان به مدد الهی و احتمال بیرون شدن از بلا و مصیبت، امیدوار بود.

دعوی‌ها و داعیه‌ها و تمناهای محال را با امید اشتباه نکنیم. در بلیه موجود وقتی به امکان‌ها نظر می‌کنیم، امیدمان بیشتر به پایان یافتن گرفتاری کنونی است و خدا کند که امید همیشه امید رفع بلا نباشد.

منبع: روزنامه ایران

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دانلود مطلب به صورت 

مطالب مرتبط :

نقد میری به جدیدترین اثر سیدجواد طباطبایی-۶؛

طباطبایی هیچ تحلیلی در باب ۵۲ سال حکومت پهلوی ارائه نمی دهد

به گزارش خبرنگار مهر، جدیدترین اثر سید جواد طباطبایی با عنوان کتاب «ملت دولت و حکومت قانون (جستار در بیان نص و سنت)» به تازگی منتشر شده است. سیدجواد میری عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سلسله یادداشتی که در اختیار مهر قرار داده، به نقد این کتاب پرداخته است. متن زیر قسمت ششم از نقد سیدجواد میری بر کتاب سیدجواد طباطبایی است.


سخن پایانی

طباطبایی در «ملت، دولت و حکومت قانون» تلاشی سترگ به خرج داده است تا فلسفه سیاسی مشروطیت را ترسیم و تدوین کند و آن را چون پادزهری بر ضد اسلامگرایی برساخت کند. در خوانش طباطبایی «جنبش مشروطه خواهی مردم ایران» (۱۳۹۸: ۲۳) با آنکه در «عمل» پیروز شد ولی «نتوانست نظریه پردازان فلسفه سیاسی خود را بپروراند» (۱۳۹۸: ۲۳) و همین خلأ در قلمرو نظر راه را بر سلفی گریِ-سازمان‌های اسلام گرای با ایدئولوژی‌های التقاطی، مانند «سوسیالیست‌های خداپرست …» (طباطبایی، ۱۳۹۸: ۲۳) هموار کرد تا اینکه

ادامه مطلب »

نقد میری به جدیدترین اثر سیدجواد طباطبایی-۵؛

«تواضع علمی» آداب منطق آکامیک است/ اشکال عمده در روایت طباطبایی

به گزارش خبرنگار مهر، جدیدترین اثر سید جواد طباطبایی با عنوان کتاب «ملت دولت و حکومت قانون (جستار در بیان نص و سنت)» به تازگی منتشر شده است. سیدجواد میری عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سلسله یادداشتی که در اختیار مهر قرار داده، به نقد این کتاب پرداخته است. متن زیر قسمت پنجم از نقد سیدجواد میری بر کتاب سیدجواد طباطبایی است .

۵. تأملی در باب مقوله «فرهنگ» و «فارسی-سنتریسم» در مطالعات زبانی

یکی از بزرگترین اشکالات عمده در روایت طباطبایی گفتن سخنان بی منبا و ضد منطق آکادمیک -اجتماع علمی- است که او بر قلم جاری می‌کند و -به دلیل دوری از فضای آکادمیک- آنها را «وحی مُنزَل» قلمداد می‌کند. یکی از بنیادی‌ترین آداب منطق آکامیک «تواضع علمی» است و این تواضع نه به معنای روانشناختی کلمه -که در نسبت با اخلاق فردی در ساحت روانشناسانه قابل تحلیل است- بل در نسبت با دینامیسم منطق تحولات نظریات علمی است که به هیچ وجه امکان «جزم» و «دگماتیسم» را به کسانی که در زی علم هستند نمی‌دهد. حال با این مقدمه کوتاه اجازه دهید به فرازی از «نکته‌های پایانی» در کتاب ملت، دولت و حکومت قانون نظری موشکافانه بیاندازیم و «سبک»، «لحن» و «سنخ» مفصلبندی طباطبایی را درباره روایت خویش از نظریه عام اصلاح دینی اش را مورد ارزیابی قرار دهیم. او می‌گوید

ادامه مطلب »

كرونا يك بيماري پست‌مدرن در گفتار رضا داوري اردكاني فيلسوف ايراني

نجات آنجاست كه خطر آنجاست

محسن آزمودهروزنامه اعتماد|گفتاري كه در پيش رو مي خوانيد يكه و قابل توجه است. در هفته هاي جاري بسياري از اهل نظر و اصحاب فكر و فيلسوفان جهان درباره بحران كرونا، علل و عوامل پديد آورنده آن و پيامدهايش بحث كردند. در ايران نيز شمار قابل توجهي از پژوهشگران و محققان حوزه هاي مختلف علوم انساني از جمله فلسفه، تاريخ، جامعه شناسي، علوم سياسي، اقتصاد، ادبيات و… در اين باره به بحث پرداختند و نظر خود را بيان كردند. اما در ميان متفكران و روشنفكران صاحب نام ايراني، رضا داوري اردكاني شاخص ترين چهره اي است كه اينچنين مفصل و جامع و در قالب متني نوشتاري درباره كرونا و جنبه هاي مختلف آن اظهارنظر كرده است. اين استاد برجسته فلسفه، پيرانه سر و در آستانه 87 سالگي به همان سياق هميشگي كه هيچگاه نسبت به وقايع و شرايط روز بي تفاوت نبوده اين بار هم از سر تعهد و دغدغه مندانه به تامل در شرايط كرونايي پرداخته است. ديگر نكته حائز اهميت اين بحث، طنين ديدگاه ها و ايده هاي داوري در اين تاملات است، انديشه هايي كه از زمان نخستين آثار او در ابتداي دهه 1350 يعني شاعران در زمانه عسرت تاكنون اگرچه تحولاتي داشته اما همچنان بر محور نقد تجدد و دست كم ضرورت بازانديشي در آن استوار مانده است. در گفتار حاضر نيز دكتر داوري پس از توصيف شرايط تيره و تار ناشي از كرونا، آن را بيماري پست مدرن و نتيجه ايده ها و اصول تجدد مثل پيشرفت مي داند اما نه بازگشت به گذشته را تجويز مي كند و نه به گريز يا بازي را به هم زدن دعوت بلكه همچون مارتين هايدگر، فيلسوفي كه عمري را با او سر كرده البته بي آنكه نامي از او به ميان آيد، نجات را در همان جا مي جويد كه خطر در آن نهفته است و به رويارويي مستقيم و انديشناك با آن فرا مي خواند.

ادامه مطلب »
0%