ردکردن این
با سعدی عصر دیگری در تاریخ ما و در زبان ما آغاز شده است. وقتی مغولان هرچه را که در خراسان و در شرق ایران بود، نابود کردند، شیراز مرکز و مهد ادب فارسی شد و سعدی حفاظت و نگهبانی کاخ بلندی را که فردوسی بنا کرده بود، به عهده گرفت و این بخت زبان فارسی بود که چنین نگهبان بزرگی داشت. او در همان زمان که زنده بود، آموزگار و مربّی مردمان شد و این شرف را نه فقط از آن رو یافت که در نظامیه در محضر این یا آن درس خوانده بود، بلکه او به قول خودش مفتی ملت اصحاب نظر بود و این مقام مفتي بودن را با شاعري یافته بود.
اکنون که تجدد در سراسر روی زمین و در همه جهان گسترش یافته است و همه جهان یکی شده و تقدیر مردم مناطق جهان به هم بسته است، آشنایی با تجدد و اصول آن و درک وضع توسعه نیافتگی حتی از جهت اخلاقی نیز ضرورت و اهمیت دارد. این درک شاید مقدمه ای برای گشایش افقی در جهان پر از کدورت و تیرگی و دشمنی و هول و خطر باشد و من که خود را گهگاه در زمره ارسطوییان می بینم به پیروی از استاد معتقدم که جهان کنونی بیش از هر چیز به کیمیای نایاب دوستی نیاز دارد
برای اینکه به فکر چاره بیفتیم باید مشکل‌ها به صورت مسئله درآید. هنوز مشکل‌ها برای ما مسئله نشده است و به این جهت به آنها نمی‌اندیشیم و به حال خود رهایشان می‌کنیم. آینده‌نگری با مسئله داشتن آغاز می‌شود. ما پیش از آنکه توانایی‌های خود را بشناسیم باید بدانیم که از عهده چه کارهایی برنمی‌آییم و در این صورت است که می‌توانیم توانایی‌های خود را بشناسیم
من مدام تکرار کرده‌ام که توسعه در شرایط کنونی یک ضرورت اخلاقی است و نه انتخاب. و از آن جهت ضرورت است که اگر نباشد زمینه برای پریشانی و فقر و بیماری و بی‌کاری و نومیدی و عصیان فراهم می‌شود و گسترش می‌یابد. اگر باز هم بگویند که چون توسعه غربی است، آن را نمی‌خواهیم، کاری نمی‌توان کرد. مردم در اندیشه و خواست خود آزاد و مختارند. کاش بدانند و به همه بگویند که چه می‌خواهند و چگونه می‌توانند به آن برسند.
ورود در تجربه‌ی آگاهانه‌ تجدد و توسعه، دشوار است اما چون به آن نیاز داریم نمی‌توانیم به آن نیندیشیم و از خود نپرسیم که در چنین شرایطی تجدد را چگونه می‌توان آزمود
می‌توان خلوت گزین و گوشه‌نشین بود و در امور سیاست و جامعه دخالت نکرد، اما با بی‌توجهی به سیاست و جامعه و بی‌خبری از آن‌چه در جهان می‌گذرد، نمی‌توان به تفکر نائل شد.
من از آن جهت بر لزوم توسعه تاكيد مي كنم كه توسعه شرط بقاء ماست و بدون آن چه بسا كه دچار مصيبت هاي بزرگ شويم
چون در شرایط کنونی همه‌ تاریخ‌های قدیم پوشیده شده‌اند، راه توسعه تنها راه است.
دانشگاه ما و آموزش و پژوهش ما هماهنگ و متناسب و متعادل نیستند و این بی تعادلی کوشش های آموزشی و پژوهشی را از اثر می اندازد.
فلسفه غریب و بی پناه است اما بی اثر و بیهوده نیست بلکه در نهان، نظام بخش زندگی عمومی و راه گشای طرح نظم کوچه و بازار است.
دانشگاه مستقل، دانشگاه بیگانه با دولت و حکومت و سیاست و اقتصاد و تکنولوژی و نظم زندگی مردم و ... نیست بلکه هماهنگ با همه اینهاست و وضع آنها را درک می کند و به این جهت در شرایطی نیز باید وظیفه هماهنگ سازی و تعادل بخشی را به عهده گیرد و این مهم در صورتی میسر می شود که خود در وضعی متعادل باشد. هم در درون به تعادل رسیده باشد هم با بیرون هماهنگ باشد.
ایران را منکر نشویم زیرا این انکار، انکار وجود خویش است. ما می توانیم از آنچه هستیم و داریم راضی و خرسند نباشیم ولی آیا وقتی از ایرانی بودن اعراض کنیم چه می شویم و چه بدست می آوریم که راضی و خرسندمان کند؟ موجه ترین پاسخی که ممکن است بشنویم اینست که در پی خرد و آزادی می رویم. این مطلب خوبی است اما چرا باید در طلب خرد و آزادی از ایران و وطن اعراض کرد؟ آیا ایران با خرد و آزادی نمی سازد یا این آدمیانند که در هر جای جهان می توانند بی خرد و خردمند و آزاد و برده صفت باشند
قبل
بعدی
بیشترین بازدید
pix1
خرد گمشده زمانه ما
WhatsApp Image 2021-11-23 at 15.14
سخنرانی به مناسبت هفته پژوهش
بهزاد
ادای احترام به استاد استادان دکتر مهدی بهزاد ریاضی دان نامدار
Image-1
فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی
2023808
پیام به مراسم خاکسپاری پیکر استاد میرشمس الدین ادیب سلطانی
5818249
پیام به همایش «آینده تفکر در ایران»؛ با نظر به اندیشه دکتر سیدجواد طباطبایی
آخرین ویدیوها در آپارات

لیست پخش سخنرانی ها و Podcast

در اینستاگرام

تاریخ مکرها و فریب­ ها دارد و مردمان را فریب می­ دهد. مکرها و فریب ­ها را تا حدودی با گوش دادن به نوای زمان و تاریخ می توان شناخت. من هم سعی کرده ­ام گوشم را برای این بانگ باز بگذارم اما بر درست بودن گفته ­هایم اصرار نداشته ­ام و ندارم و سهوها و اشتباه­ ها را با سکوت، پنهان و توجیه نمی‌ کنم
اقتضای نظر تاریخی به امور و اشیاء و حوادث نیز همین است. دوستان و همکاران هم بارها ملامتم کرده ­اند که آنچه می­نویسم، چندان آکادمیک نیست. آنها راست گفته ­اند حتی وقتی کتاب درسی می­ نوشته ­ام، می­ کوشیدم بگویم که فیلسوفان با زمان خود چه نسبتی داشته ­اند
در پنجاه سال اخیر همّ من مصروف این بوده است که ۱- نشان دهم فلسفه مجموعه احکام و استدلال­های همیشه و مطلقاً درست نیست و به تاریخ تعلق دارد ۲- علم و سیاست جدید از شئون تجددند و به جامعه تعلق دارند. علم و سیاستی که کارسازی و مصلحت یابی ندارند به معنی بد لفظ انتزاعیند و بالاخره ۳- جایگاه ما در تاریخ معاصر کجاست و چه امکان­ هایی فرا روی ما قرار دارد و با آن امکان ­ها چه کرده ­ایم و چه می­ کنیم
#فلسفه #فیلسوف #فیلسوف_فرهنگ #داوری_اردکانی #رضا_داوری_اردکانی #تاریخ #علم #سیاست #تجدد #امکان
...

شاعران در زمانه عسرت نخستین کتاب “تألیف شده” توسط رضا داوری اردکانی است که اولین بار در سال ۱۳۵۰ توسط انتشارات نیل منتشر شده و بعدها توسط نشر گروس (در سال ۱۳۷۳) و نشر پرسش (در سال ۱۳۹۰) تجدید چاپ شده است. داوری در این اثر به نسبت میان زبان و تفکر و شعر و تمدن می پردازد و ملاحظاتی درباره حافظ و حقیقت شعر و شاعری مطرح می کند. بسیاری از شعرا و اهل فلسفه و ادب و فرهنگ به این کتاب توجه کرده و درباره آن گفته و نوشته اند
#شاعران_در_زمانه_عسرت #آثار_رضا_داوری_اردکانی #کتاب #شعر #شاعر #شاعران #زمانه_عسرت #عسرت #فلسفه #تفکر #زبان #فیلسوف #فیلسوف_فرهنگ #فرهنگ #حافظ #داوری_اردکانی #رضا_داوری_اردکانی #نشر_پرسش #نشر_گروس #انتشارات_نیل #رندی #ادب #شعر_و_شاعری
...

از جمله گرفتاری­های من یکی این است که پرسشهای ساده طرح می­کنم و در جستجوی دانستن چیزهایی هستم که همه آنها را می­دانند. پس پیداست که به سعی و کوشش من وقعی نگذارند. مثلا من می پرسم فلسفه چیست؟ خوب معلوم است که فلسفه چیست و اگر معلوم نبود که در حوزه­ های علمیه و دانشگاه­ ها تدریس نمی­شد. ولی یکی از کتاب­های دوره اول کار من “فلسفه چیست؟” بود و در آن کوشیدم که مسئله فلسفه را طرح کنم. البته طرح مسئله­ ای که کسی به آن نیاز ندارد و به آن توجه نمی­کند کاری زاید به نظر می­رسد. اما آیا ما و حتی دانشجویان و استادان فلسفه می دانیم فلسفه چیست؟ اگر می دانیم باید بگوییم فلسفه از کجا و چرا آمده؟ و با ما و زندگی ما چه نسبت دارد؟ و ما چه نیازی داریم که آن را طلب می­کنیم و می­ آموزیم؟ فلسفه­ ای که صرفا وصفی از آن می­ دانیم اما از منشا و قوام آن و نیازی که به آن داریم خبر نداریم، در جهان ما مقامی نمی تواند داشته باشد، بلکه فضل و علمی است که اگر برای شخص صاحب آن مایه اعتبار شود با زندگی و جهان او پیوند و ارتباطی ندارد. در رساله “فلسفه چیست” کوشیدم که بگویم فلسفه در جهان ما چه شأن و مقامی دارد
پ.ن: این کتاب بار اول در سال ۱۳۵۹ توسط انجمن حکمت و فلسفه منتشر شده و چاپهای بعدی آن توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شده است
#فلسفه #فلسفه_چیست #مقام_فلسفه #زندگی #پرسش #پرسش_ساده #کتاب #رضا_داوری_اردکانی #داوری_اردکانی #آثار_رضا_داوری_اردکانی #فیلسوف #فیلسوف_فرهنگ
...

هوالباقی
دریغ و تسلی
امروز صبح شاعر بزرگ معاصر هوشنگ ابتهاج متخلص به ه.الف.سایه در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست و مهر ختم بر گنجینه سخن گرانبهای خود نهاد.
شاعر کیست و چه می کند؟ مردم پاسخ این پرسش را می دانند اما همه همیشه نمی توانند آن را بیان کنند. شاعران اگر در زمره عزیزترین کسان در نزد مردمانند از آن روست که گشایندگان افق زندگی و پیام آوران مهر و دوستی اند و اگر آنها نبودند شاید مردم دورانهای ظلمت زمانه را تاب نمی آوردند و از این روست که همه در مرگ شاعر عزا و ماتم می گیرند.
عصر ما هر چه بود و هرچه هست، از بعضی برکات بی بهره نبود. نسل ما از این بخت برخوردار بود که در دوران درخشش شعر فارسی به سر برد. این دوران را اگر نتوان در عرض چهار قرن دوران اول شعر فارسی قرار داد، مسلما‌ً در قیاس با دوران ششصد ساله بعد از حافظ تا زمان مشروطیت، دوران آبرومندی سخن و شعر فارسی است و به این جهت این نسل باید راضی و خرسند باشد که در سختیها و تلخیها و شکستها، شاعران را همراه خود می دیده و می توانسته است در پناه شعرشان آرامشی بیابد.
ما امروز در عزا و ماتم مرگ شاعری نشسته ایم که در زمره بزرگترین سخن سرایان زمان و شاید سرآمد غزلسرایان بود هرچند که او خود به شهریار ارادت می ورزید و برای او در غزلسرایی مقام ممتاز قائل بود. اما درست آن است که ابتهاج بیش از استاد خود، غزل را با زندگی مردمان پیوند داده است.
ابتهاج شاعر مردم بود. مقصود این نیست که او شعر سیاسی می گفت. شاعر می تواند به یک ایدئولوژی تعلق عادی و رسمی داشته باشد اما شعر، امری ورای ایدئولوژی است و از جای دیگر می آید.
شعر شاعر زبان مردم است. وقتی شاعر می میرد، زبان عزادار می شود. پس امروز یکی از روزهای عزای زبان فارسی است.
ضایعه درگذشت شاعر را به همه اصحاب زبان و ادب فارسی در سراسر روی زمین تسلیت می گویم. دریغا که از این پس شاعر دیگر با ما سخن نمی گوید اما گنجینه گرانبهای سخن او می ماند و مایه قرار و آرامش مردم این زمان و نسلهای آینده خواهد بود.
رحمت بی پایان خدای بزرگ نصیب او باد که شعر و سخنش، سخن رحمت و مهربانی بود.
رضا داوری اردکانی
۱۹ مرداد ۱۴۰۱»
#سایه #ه_الف_سایه #هوشنگ_ابتهاج #ابتهاج #امیر_هوشنگ_ابتهاج #شاعر #شعر #روز_عزای_زبان_فارسی #رضا_داوری_اردکانی #داوری_اردکانی #فیلسوف #فیلسوف_فرهنگ #فلسفه #أدب #زبان_فارسی #شاعر_مردم #davari_ardakani #ebtehaj_hushang
...

آنچه مایه دریغ است اینکه ما در برخورد با اروپا و فلسفه و علم و سیاست جدید وحدت تجدد و همبستگی علم و فلسفه و سیاست در فرهنگ اروپایی را نشناختیم و ندانستیم که جهان جدید را خرد تاریخی (به قول كانت خرد منورالفکری) راه برده است و اکنون هم چون تجدد جهانی شده است همه جهان به این خرد نیاز پیدا کرده اند. ما هم در کار سیاست و اقتصاد و برنامه ریزی و مدیریت و علم و آموزش و پرورش به این خرد نیازمند بوده ایم و هم اکنون هم نیازمندیم. با احترام به کسانی که سعی کرده اند با فهم و درایت موروث خود مسائل را حل کنند، عرض می کنم که خرد شیخ مفيد و ابوعلی سینا و نظام الملک و نصیرالدین طوسی هر چه عظیم باشد حلّال مسائل جهان کنونی نیست. هر جهانی نظمی دارد و جهان بشری را جهان بدون فرهنگ و مجموعه اشیاء پراکنده و بی ارتباط با یکدیگر نباید دانست. اشتباهی که برای ما پیش آمده اینست که سیاست و علم و تکنولوژی و مدیریت را از جمله اعراض جدا از فرهنگ انگاشته ایم و گمان برده ایم که این اعراض را از «آلودگیش» به فرهنگ جدید نجات می دهیم و آن را بر اساس فرهنگ خود بنا می نهیم و این رأی چنان در جانها ریشه کرده است که همه از عالم و عامی، متجدد و سنتی، دانشگاهی و حوزوی، چپ و راست، سوسیال دموکرات و سوسیالیست و لیبرال دموکرات و معتقد به حکومت دینی در مورد آن اتفاق دارند و کمتر کسی در آن تردید می کند
گويي اعتقاد پیدا کرده اند که با هر فرهنگی یا با توسل به نام هر فرهنگ، به هر مقصدي می توان رسید. بعضی از این معتقدان خود را پیرو خرد می دانند و شاید نمی دانند که خردشان عین اعتقادشان است. این خرد، خرد بحث و نقد نیست. خرد تحکم است و به پرسش علم و سیاست و دانشگاه چیست پاسخهای سطحی و صوری می دهد و معتقد است که اینها هر یک می توانند و باید چنان باشند که آنها می خواهند. ما دیروز به خرد تاریخی نیاز نداشتیم اما از یکصد و پنجاه سال پیش به آن نیاز پیدا کرده ایم اما از این نیاز خبر نداریم و به این جهت در طلبش نمی کوشیم زیرا هنوز این نیاز به خودآگاهی ما نرسیده است. نیاز به خرد تاریخی نیاز اشخاص نیست، نیاز جهان انسانی یا مدینه و کشور است و مردمان وقتی به آن احساس نیاز می کنند که با جهان انسانی دمساز شده باشند
پ.ن: بخشی از گفتگوی ویژه نامه فرهیختگان به مناسبت جشنواره فارابی، منتشر شده در تاریخ ۱۴۰۱/۰۴/۱۴
#فارابی #فیلسوف #فیلسوف_فرهنگ #داوری_اردکانی #رضا_داوری_اردکانی #فلسفه #جهان_جدید #تجدد #خرد #خرد_تاریخی #توسعه #توسعه_نیافته #توسعه_نیافتگی #قرون_وسطی #تجددمآبی #تاریخ #بی_تاریخی #جشنواره_فارابی #davari_ardakani #philosophy
...

اگر علم تکنولوژیک را قائمه جهان کنونی بدانیم این ستون و قائمه جهان در همه جا به یک اندازه استوار نیست و چه بسا در جاهایی نیز که پیش از این استوار بوده دستخوش سستی شود. در جایی که ریشه علم در زمین استوار نشده است آثار مورد انتظار بر وجود علم مترتب نمیشود و طبیعی است که علم آینده ای هم نتواند داشته باشد و در آینده مؤثر نشود. آینده نگری با درک و شناخت امکانها و تواناییها در نسبت با علم میسر میشود یعنی بسته به اینکه تا چه اندازه علم در جامعه جای خود را یافته و از غربت بیرون آمده باشد در ساختن آینده مشارکت میکند
علم محصور در دانشگاه، اگر ظهور داشته باشد ظهورش بیشتر در فهرستهای علم نگاری و مقاله شماری است. این علم نه به آینده نگری مدد میرساند و نه با آن آینده محقق میشود و تا زمانی که علم و عزم آینده توأم نشوند علم در مقام خود قرار نمیگیرد و از قدرت تغییر جهان برای زندگی مدرن برخوردار نمی شود. لازمه این امر اینست که علم از فضای انتزاعی به زمین واقعیت تاریخی بیاید و با زندگی و کار و بار مردم درآمیزد و با آن بیگانه نباشد. ما تاکنون فکر می کرده ایم که چیزهای خوب را از هرجا که هست باید بگیریم و این البته فکر خوبی بوده است ولی بدانیم که با گرفتن چیزهای خوب و قرار دادن آنها در کنار هم بدون اینکه تناسب و وحدت میانشان باشد نمیتوان از آثار خوبشان برخوردار شد. هر چیزی در جای خود نیک است و برای اینکه نیک بماند باید جای خود را حفظ کند. اگر عدل را قرار گرفتن چیزها در جای خود بدانیم علم هم باید تابع قانون عدل باشد
#آینده #آینده_نگری #خرد #خرد_عملی #عقل #توسعه #عدل #تجدد #تاریخ #علم #علم_تکنولوژیک #دانشگاه #جهان_کنونی #ما_آینده_خودمانیم #داوری_اردکانی #رضا_داوری_اردکانی #دکتر_داوری_اردکانی #فلسفه #فیلسوف #فیلسوف_فرهنگ #davari_ardakani #philosophy
...

رضا داوری اردکانی، دکتر سیدمصطفی محقق داماد و مرحوم سیدمحمود دعایی در منزل مرحوم استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی، زمستان ۱۳۹۲
#رضا_داوری_اردکانی #داوری_اردکانی #دکتر_داوری_اردکانی #باستانی_پاریزی #دکتر_باستانی_پاریزی #محقق_داماد #سید_مصطفی_محقق_داماد #دکتر_محقق_داماد #دعایی #سید_محمود_دعایی #فرهنگ #تاریخ #فلسفه #حقوق #فیلسوف #مورخ #فیلسوف_فرهنگ #فرهنگستان_علوم #فرهنگستان_علوم_جمهوري_اسلامي_ايران #روزنامه_اطلاعات #محمود_دعایی #محمد_ابراهیم_باستانی_پاریزی #davari_ardakani #mohaghegh_damad #bastani_parizi
...

This error message is only visible to WordPress admins

Error: API requests are being delayed. New posts will not be retrieved for at least 5 minutes.

There may be an issue with the Instagram access token that you are using. Your server might also be unable to connect to Instagram at this time.